دفتر وکالت مهدی نوری
وکالت و مشاوره حقوقی 
قالب وبلاگ
لینک های مفید



قانون مدنی بخش 5

فصل هجدهم - دررهن

ماده 771 - رهن عقدي است كه به موجب آن مديون مالي رابراي وثيقه به داين مي دهد.

رهن دهنده راراهن وطرف ديگررامرتهن مي گويند.

ماده 772 - مال مرهون بايدبه قبض مرتهن يابه تصرف كسي كه بين طرفين معين مي گرددداده شودولي استمرارقبض شرط صحت معامله نيست .

ماده 773 - هرمالي كه قابل نقل وانتقال قانوني نيست نمي تواندمورد رهن واقع شود.

ماده 774 - مال مرهون بايدعين معين باشدورهن دين ومنفعت باطل است .

ماده 775 - براي هرمالي كه درذمه باشدممكن است رهن داده شودولو عقدي كه موجب اشتغال ذمه است قابل فسخ باشد.

ماده 776 - ممكن است يك نفرمالي رادرمقابل دوياچنددين كه به دويا چندنفرداردرهن بدهددراين صورت مرتهنين بايدبه تراضي معين كنندكه رهن درتصرف چه كسي باشدوهمچنين ممكن است دونفريك مال رابه يك نفردرمقابل طلبي كه ازآنهاداردرهن بدهند.

ماده 777 - درضمن عقدرهن يابموجب عقدعليحده ممكن است راهن مرتهن راوكيل كندكه اگردرموعدمقررراهن قرض خودرااداءننموده مرتهن ازعين مرهونه ياقيمت آن طلب خودرااستيفاءكندونيزممكن است قراردهدوكالت مزبوربعدازفوت مرتهن باورثه او باشد و بالاخره ممكن است كه وكالت به شخص ثالث داده شود.

ماده 778 - اگرشرط شده باشدكه مرتهن حق فروش عين مرهونه راندارد باطل است .

ماده 779 - هرگاه مرتهن براي فروش عين مرهونه وكالت نداشته باشدو راهن هم براي فروش آن واداءدين حاضرنگرددمرتهن به حاكم رجوع مي نمايدتا اجباربه بيع يااداءدين بنحوديگربكند.

ماده 780 - براي استيفاءطلب خودازقيمت رهن مرتهن برهرطلبكار ديگري رجحان خواهدداشت .

ماده 781 - اگرمال مرهون به قيمتي بيش ازطلب مرتهن فروخته شودمازاد مال مالك آن است واگربرعكس حاصل فروش كمترباشدمرتهن باسدبراي نقيصه به راهن رجوع كند.

ماده 782 - درموردقسمت اخيرماده قبل اگرراهن مفلس شده باشدمرتهن باغرماءشريك مي شود.

ماده 783 - اگرراهن مقداري ازدين رااداكندحق نداردمقداري ازرهن را مطالبه نمايدومرتهن مي تواندتمام آن راتاتاديه كامل دين نگاهداردمگر اينكه بين راهن ومرتهن ترتيب ديگري مقررشده باشد.

ماده 784 - تبديل رهن به مال ديگربه تراضي طرفين جائزاست .

ماده 785 - هرچيزي كه درعقدبيع بدون قيدصريح بعنوان متعلقات جزء مبيع محسوب مي شوددررهن نيزداخل خواهدبود.

ماده 786 - ثمره رهن وزيادتي كه ممكن است درآن حاصل شوددرصورتي كه متصل باشدجزءرهن خواهدبودودرصورتي كه منفصل باشدمتعلق به راهن است مگر اينكه ضمن عقدبين طرفين ترتيب ديگري مقررشده باشد.

ماده 787 - عقدرهن نسبت به مرتهن جايزونسبت به راهن لازم است وبنابر اين مرتهن مي تواندهروقت بخواهدآن رابرهم زندولي راهن نمي تواندقبل از اينكه دين خودراادانمايدويابنحوي ازانحاءقانوني ازآن بري شودرهن را مسترددارد.

ماده 788 - به موت راهن يامرتهن رهن منفسخ نمي شودولي درصورت فوت مرتهن راهن مي تواندتقاضانمايدكه رهن به تصرف شخص ثالثي كه به تراضي اوو ورثه معين مي شودداده شود.

درصورت عدم تراضي شخص مزبورازطرف حاكم معين مي شود.

ماده 789 - رهن دريدمرتهن امانت محسوب است وبنابراين مرتهن مسئول تلف ياناقص شدن آن نخواهدبودمگردرصورت تقصير.

ماده 790 - بعدازبرائت ذمه مديون رهن دريدمرتهن امانت است ليكن اگرباوجودمطالبه آن راردننمايدضامن آن خواهدبوداگرچه تقصيرنكرده باشد

ماده 791 - اگرعين مرهونه بواسطه عمل خودراهن ياشخص ديگري تلف شود بايدتلف كننده بدل آن رابدهدوبدل مزبوررهن خواهدبود.

ماده 792 - وكالت مذكوردرماده 777شامل بدل مزبوردرماده فوق نخواهد بود.

ماده 793 - راهن نمي تواند در رهن تصرفي كند كه منافي حق مرتهن باشد مگر به اذن مرتهن .

رأی وحدت رویه شماره ۸۳۲ ـ ۱۴۰۲/۰۳/۳۰ هیأت عمومی دیوان عالی کشور

نظر به اینکه با تحقق عقد رهن، مالکیت عین، کماکان متعلق به راهن است و مرتهن به تبع طلب خود نسبت به عین مرهونه، حق عینی دارد و به استناد این حق، می تواند از محل فروش آن با رعایت تشریفات قانونی طلب خود را استیفاء نماید، چنانچه حقوق مرتهن به نحوی از انحاء، تأمین یا طلب وی تأدیه شود، انجام بیع نسبت به عین مرهونه توسط راهن، منافاتی با حقوق مرتهن و ماده ۷۹۳ قانون مدنی و رأی وحدت رویه شماره ۶۲۰ ـ ۱۳۷۶/۸/۲۰ هیأت عمومی دیوان عالی کشور ندارد و دعوی الزام به فک رهن به طرفیت فروشنده مال مرهونه قابلیت پذیرش را دارد. بنا به مراتب، رأی شعبه پنجاه و دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران که با این نظر انطباق دارد با اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده می شود و طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

هیأت عمومی دیوان عالی کشور

ماده 794 - راهن مي توانددررهن تغييراتي بدهدياتصرفات ديگري كه براي رهن نافع باشدومنافي حقوق مرتهن هم نباشدبعمل آوردبدون اينكه مرتهن بتوانداورامنع كند،درصورت منع اجازه باحاكم است .

فصل نوزدهم - درهبه

ماده 795 - هبه عقدي است كه به موجب آن يك نفرمالي رامجانابه كس ديگري تمليك مي كندتمليك كننده واهب طرف ديگررامتهب ،مالي راكه مورد هبه است عين موهوبه مي گويند.

ماده 796 - واهب بايدبراي معامله وتصرف درمال خوداهليت داشته باشد.

ماده 797 - واهب بايدمالك مالي باشدكه هبه مي كند.

ماده 798 - هبه واقع نمي شودمگرباقبول وقبض متهب اعم ازاينكه مباشر قبض خودمتهب باشدياوكيل اووقبض بدون اذن واهب اثري ندارد.

ماده 799 - درهبه به صغيريامجنون ياسفيه قبض ولي معتبراست .

ماده 800 - درصورتي كه عين موهونه دريدمتهب باشدمحتاج به قبض نيست

ماده 801 - هبه ممكن است معوض باشدوبنابراين واهب مي تواندشرط كندكه متهب مالي رابه اوهبه كندياعمل مشروعي رامجانابجاآورد.

ماده 802 - اگرقبل ازقبض واهب يامتهب فوت كندهبه باطل مي شود.

ماده 803 - بعدازقبض نيزواهب مي تواندبابقاع عين موهوبه ازهبه رجوع مگردرمواردذيل -

1)درصورتي كه متهب پدريامادريااولادواهب باشد.

2)درصورتي كه هبه معوض بوده وعوض هم داده شده باشد.

3)درصورتي كه عين موهوبه ازملكيت متهب خارج شده يامتعلق حق غير واقع شودخواه قهرامثل اينكه متهب به واسطه فلس محجورشودخواه اختيارا مثل اينكه عين موهوبه به رهن داده شود.

4)درصورتي كه درعين موهوبه تغييري حاصل شود.

ماده 804 - درصورت رجوع واهب نماآت عين موهوبه اگرمتصل باشدمال واهب واگرمنفصل باشدمال متهب خواهدبود.

ماده 805 - بعدازفوت واهب يامتهب رجوع ممكن نيست .

ماده 806 - هرگاه داين طلب خودرابه مديون ببخشدحق رجوع ندارد.

ماده 807 - اگركسي مالي رابعنوان صدقه به ديگري بدهدحق رجوع ندارد.

قسمت سوم - در اخذ به شفعه

ماده 808 - هرگاه مال غيرمنقول قابل تقسيمي بين دونفرمشترك باشدو يكي ازدوشريك حصه خودرابه قصدبيع به شخص ثالثي منتقل كندشريك ديگرحق داردقيمتي راكه مشتري داده است به اوبدهدوحصه مبيعه راتملك كند.

اين حق راحق شفعه وصاحب آن راشفيع مي گويند.

ماده 809 - هرگاه بناودرخت بدون زمين فروخته شودحق شفعه نخواهدبود.

ماده 810 - اگرملك دونفردرممريامجري مشترك باشدويكي ازآنهاملك خودراباحق ممريامجري بفروشدديگري حق شفعه دارداگرچه درخودملك مشاعا شريك نباشدولي اگرملك رابدون ممريامجري بفروشدديگري حق شفعه ندارد.

ماده 811 - اگرحصه يكي ازدوشريك وقف باشدمتولي ياموقوف عليهم حق شفعه ندارد.

ماده 812 - اگرمبيع متعددبوده وبعض آن قابل شفعه وبعض ديگرقابل شفعه نباشدحق شفعه رامي توان نسبت به بعضي كه قابل شفعه است بقدرحصه آن بعض ازثمن اجرانمود.

ماده 813 - دربيع فاسدحق شفعه نيست .

ماده 814 - خياري بودن بيع مانع ازاخذبه شفعه نيست .

ماده 815 - حق شفعه رانمي توان فقط نسبت به يك قسمت ازمبيع اجرا نمودصاحب حق مزبوريابايدازآن صرف نظركنديانسبت به تمام مبيع اجرا نمايد.

ماده 816 - اخذبه شفعه هرمعامله راكه مشتري قبل ازآن وبعدازعقدبيع نسبت به موردشفعه نموده باشد،باطل مي نمايد.

ماده 817 - درمقابل شريكي كه به حق شفعه تملك مي كندمشتري ضامن درك است نه بايع ليكن اگردرموقع اخذبه شفعه موردشفعه هنوزبه تصرف مشتري داده نشده باشدشفيع حق رجوع به مشتري نخواهدداشت .

ماده 818 - مشتري نسبت به عيب وخرابي وتلفي كه قبل ازاخذبه شفعه دريد اوحادث شده باشدضامن نيست وهمچنين است بعدازاخذشفعه ومطالبه درصورتي كه تعدي ياتفريط نكرده باشد.

ماده 819 - نماآتي كه قبل ازاخذبه شفعه درمبيع حاصل مي شوددرصورتي كه منفصل باشدمال مشتري ودرصورتي كه متصل باشدمال شفيع است ولي مشتري مي تواندبنائي راكه كرده يادرختي راكه كاشته قلع كند.

ماده 820 - هرگاه معلوم شودكه مبيع حين البيع معيوب بوده ومشتري ارش گرفته است شفيع درموقع اخذبه شفعه مقدارارش راازثمن كسرمي گذارد.

حقوق مشتري درمقابل بايع راجع به درك مبيع همان است كه درضمن عقدبيع مذكورشده است .

ماده 821 - حق شفعه فوري است .

ماده 822 - حق شفعه قابل اسقاط است واسقاط آن به هرچيزي كه دلالت بر صرف نظركردن ازحق مزبورنمايدواقع مي شود.

ماده 823 - حق شفعه بعدازموت شفيع به وارث ياوارث اومنتقل مي شود.

ماده 824 - هرگاه يك ياچندنفرازوارث حق خودرااسقاط كندباقي وراث نمي توانندآن رافقط نسبت به سهم خوداجرانمايندوبايدياازآن صرف نظركننديانسبت به تمام مبيع اجرانمايند.

قسمت چهارم - دروصايا و ارث

باب اول - دروصايا

فصل اول - دركليات

ماده 825 - وصيب بردوقسم است - تملكيي وعهدي .

ماده 826 - وصيت تمليكي عبارت است ازاينكه كسي عين يا منفعتي را از مال خودبراي زمان بعدازفوتش به ديگري مجاناتمليك كند.

وصيت عهدي عبارت است ازاينكه شخصي يك ياچندنفررابراي انجام امر يااموري ياتصرفات ديگري مامورمي نمايد.

وصيت كننده موصي ،كسي كه وصيت تمليكي به نفع اوشده است موصي له ، موردوصيت موصي به وكسي كه بموجب وصيت عهدي ولي برمورد ثلث يابرصغير قرارداده مي شودوصي ناميده مي شود.

ماده 827 - تمليك به موجب وصيت محقق نمي شودمگرباقبول موصي له پس ازفوت موصي .

ماده 828 - هرگاه موصي له غيرمحصورباشدمثل اينكه وصيت براي فقرايا امورعام المنفعه شودقبول شرط نيست .

ماده 829 - قبول موصي له قبل ازفوت موصي موثرنيست وموصي مي تواند ازوصيت خودرجوع كندحتي درصورتي كه موصي له موصي به راقبض كرده باشد.

ماده 830 - نسبت به موصي له ردياقبول وصيت بعدازفوت موصي معتبر است بنابراين اگرموصي له قبل ازفوت موصي وصيت راردكرده باشدبعدازفوت مي تواندآن راقبول كندواگربعدازفوت آن راقبول وموصي به راقبض كردديگر نمي تواندآن راردكندليكن اگرقبل ازفوت قبول كرده باشدبعدازفوت قبول ثانوي لازم نيست .

ماده 831 - اگرموصي له صغيريامجنون باشدردياقبول وصيت باولي خواهد بود.

ماده 832 - موصي له مي تواندوصيت رانسبت به قسمتي ازموصي به قبول كند دراين صورت وصيت نسبت به قسمتي كه قبول شده صحيح ونسبت به قسمت ديگر باطل مي شود.

ماده 833 - ورثه موصي نمي توانددرموصي به تصرف كندمادام كه موصي له رد ياقبول خودرابه آنهااعلام نكرده است .

اگرتاخيراين اعلام موجب تضررورثه باشدحاكم موصي له رامجبورمي كند كه تصميم خودرامعين نمايد.

ماده 834 - دروصيت عهدي قبول شرط نيست ليكن وصي مي تواندمادام كه موصي زنده است وصايت راردكندواگرقبل ازفوت موصي ردنكردبعدازآن حق رد ندارداگرچه جاهل بروصايت بوده باشد.

فصل دوم - درموصي

ماده 835 - موصي بايدنسبت به موردوصيت جائزالتصرف باشد.

ماده 836 - هرگاه كسي به قصدخودكشي خودرامجروح يامسموم كنديااعمال ازاين قبيل كه موجب هلاكت است مرتكب گرددوپس ازآن وصيت نمايدآن وصيت درصورت هلاكت باطل است وهرگاه اتفاقامنتهي به فوت نشدوصيت نافذ خواهدبود.

ماده 837 - اگركسي بموجب وصيت يك ياچندنفرازورثه خودراازارث محروم كندوصيت مزبورنافذنيست .

ماده 838 - موصي مي تواندازوصيت خودرجوع كند.

ماده 839 - اگرموصي ثانياوصيتي برخلاف وصيت اول نمايدوصيت دوم صحيح است .

فصل سوم - درموصي به

ماده 840 - وصيت به مصرف مال درامرغيرمشروع باطل است .

ماده 841 - موصي به بايدملك موصي باشدووصيت به مال غيرولوبااجازه مالك باطل است .

ماده 842 - ممكن است مالي راكه هنوزموجودنشده است وصيت نمود.

ماده 843 - وصيت به زياده برثلث تركه نافذنيست مگربه اجازه وراث واگربعض ازورثه اجازه كندفقط نسبت به سهم اونافذاست .

ماده 844 - هرگاه موصي به مال معيني باشدآن مال تقويم مي شوداگرقيمت آن بيش ازثلث تركه باشدمازادمال ورثه است مگراينكه اجازه ازثلث كند.

ماده 845 - ميزان ثلث به اعتباردارائي موصي درحين وفات معين مي شود نه به اعتباردارائي ازدرحين وصيت .

ماده 846 - هرگاه موصي به منافع ملكي باشددائمايادرمدت معين بطريق ذيل ازثلث اخراج مي شود -

بدواعين ملك بامنافع آن تقويم مي شودسپس ملك مزبورباملاحظه مسلوب المنفعه بودن درمدت وصيت تقويم شده تفاوت بين دوقيمت ازثلث حساب مي شود.

اگرموصي به منافع دائمي ملك بوده وبدين جهت عين ملك قيمتي نداشته باشدقيمت ملك باملاحظه منافع ازثلث محسوب مي شود.

ماده 847 - اگرموصي به كلي باشدتعيين فردباورثه است مگراينكه در وصيت طور ديگر مقرر شده باشد.

ماده 848 - اگرموصي به جزءمشاع تركه باشدمثل ربع ياثلث موصي له با ورثه درهمان مقدارازتركه مشاعاشريك خواهدبود.

ماده 849 - اگرموصي زياده برثلث به ترتيب معيني وصيت به اموري كرده باشدورثه زياده برثلث رااجازه نكنندبه همان ترتيبي كه وصيت كرده است از تركه خارج مي شودتاميزان ثلث وزايدبرثلث باطل خواهدشدواگروصيت به تمام يك دفعه باشدزياده ازهمه كسرمي شود.

فصل چهارم - درموصي له

ماده 850 - موصي له بايدموجودباشدوبتواندمالك چيزي بشودكه براي اووصيت شده است .

ماده 851 - وصيت براي حمل صحيح است ليكن تملك اومنوط است براينكه زنده متولدشود.

ماده 852 - اگرحمل درنتيجه جرمي سقط شودموصي به ،به ورثه اومي رسدمگر اينكه موصي طورديگري مقررداشته باشد.

فصل پنجم - دروصي

ماده 854 - موصي مي توانديك ياچندنفروصي معين نمايد،درصورت تعداد اوصياء بايد مجتمعا عمل به وصيت كنندمگردصورت تصريح به استقلال هريك .

ماده 855 - موصي مي تواندچندنفررابنحوترتيب وصي معين كندبه اين طريق كه اگراولي فوت كرد دومي وصي باشدواگردومي فوت كردسومي باشدوهكذا.

ماده 856 - صغيررامي توان به اتفاق يك نفركبيروصي قرارداددراين صورت اجراء وصايا با كبير خواهدبودتاموقع بلوغ ورشدصغير.

ماده 857 - موصي مي توانديك نفررابراي نظارت درعمليات وصي معين نمايد.

حدوداختيارات ناظربه طريقي خواهدبودكه موصي مقررداشته است يا ازقرائن معلوم شود.

ماده 858 - وصي نسبت به اموالي كه برحسب وصيت دريداومي باشدحكم امين راداردوضامن نمي شودمگردرصورت تعدي ياتفريط .

ماده 859 - وصي بايدبرطبق وصاياي موصي رفتاركندوالاضامن ومنعزل است .

ماده 860 - غيرازجدپدروجدپدري كس ديگرحق نداردبرصغيروصي معين كند

باب دوم - درارث

فصل اول – در موجبات ارث و طبقات مختلفه وراث

ماده 861 - موجب ارث دو امراست : نسب و سبب.

ماده 862 - اشخاصي كه به موجب نسب ارث مي برند سه طبقه اند :

1) پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد.

2) اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها.

3)اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها.

ماده 863 - وارثين طبقه بعدوقتي ارث مي برندكه ازوارثين طبقه قبل كسي نباشد.

ماده 864 - ازجمله اشخاصي كه بموجب سبب ارث مي برندهريك اززوجين است كه درحين فوت ديگري زنده باشد.

ماده 865 - اگردرشخص واحدموجبات متعدده ارث جمع شودبه جهت تمام آن موجبات ارث مي برد مگراينكه بعضي ازآنهامانع ديگري باشدكه دراين صورت فقط ازجهت عنوان مانع مي برد.

ماده 866 - درصورت نبودن وارث امرتركه متوفي راجع به حاكم است .

فصل دوم - درتحقق ارث

ماده 867 - ارث به موت حقيقي يا به موت فرضي مورث تحقق پيدا مي كند.

ماده 868 - مالكيت ورثه نسبت به تركه متوفي مستقرنمي شودمگرپس از اداءحقوق وديوني كه به تركه ميت تعلق گرفته .

ماده 869 - حقوق وديوني كه به تركه ميت تعلق مي گيردوبايدقبل ازتقسيم آن اداءشودازقرارذيل است -

1)قيمت كفن ميت وحقوقي كه متعلق به اعيان تركه مثل عيني كه متعلق رهن است .

2)ديون وواجبات مالي متوفي .

3)وصاياي ميت تاثلث تركه بدون اجازه ورثه وزياده برثلث بااجازه آنها.

ماده 870 - حقوق مزبوره درماده قبل بايدبه ترتيبي كه درماده مزبور مقرراست تاديه شودومابقي اگرباشدبين وراث تقسيم گردد.

ماده 871 - هرگاه ورثه نسبت به اعيان تركه معاملاتي نمايندمادام كه ديون متوفي تاديه نشده است معاملات مزبوره نافذنبوده وديان مي توانند آن رابرهم زنند.

ماده 872 - اموال غايب مفقودالاثرتقسيم نمي شودمگربعدازثبوت فوت اوياانقضاءمدتي كه عادتاچنين شخصي زنده نمي ماند.

ماده 873 - اگرتاريخ فوت اشخاصي كه ازيكديگرارث مي برندمجهول و تقدم وتاخرهيچيك معلوم نباشداشخاص مزبورازيكديگرارث نمي برندمگر آنكه موت به سبب غرق ياهدم واقع شودكه دراين صورت ازيكديگرارث مي برند.

ماده 874 - اگراشخاصي كه بين آنهاتوارث باشدبميرندوتاريخ فوت يكي ازآنهامعلوم وديگري ازحيث تقدم وتاخرمجهول باشدفقط آنكه تاريخ فوتش مجهول است ازآن ديگري ارث مي برد.

فصل سوم - درشرايط وجمله ازموانع ارث

ماده 875 - شرط وراثت زنده بودن درحين فوت مورث است واگرحملي باشددرصورتي ارث مي بردكه نطفه اوحين الموت منعقدبوده وزنده هم متولد شوداگرچه فوراپس ازتولدبميرد.

ماده 876 - باشك درحيات حين ولادت حكم وراثت نمي شود.

ماده 877 - درصورت اختلاف درزمان انعقادنطفه امارات قانوني كه براي اثبات نسب مقرر است رعايت خواهدشد.

ماده 878 - هرگاه درحين موت مورث حملي باشدكه اگرقابل وراثت متولد شودمانع ازارث تمام يابعضي ازوراث ديگرمي گرددتقسيم ارث بعمل نمي آيد تاحال اومعلوم شودواگرحمل مانع ازارث هيچيك ازسايروراث نباشدوآنها بخواهندتركه راتقسيم كنندبايدبراي حمل حصه اي كه مساوي حصه دوپسرازهمان طبقه باشدكنارگذارندوحصه هريك ازوراث مراعااست تاحال حال حمل معلوم شود.

ماده 879 - اگربين وراث غايب مفقودالاثري باشدسهم اوكنارگذارده مي شودتاحال اومعلوم شوددرصورتي كه محقق گرددقبل ازمورث مرده است حصه او به سايروراث برمي گردد والابخوداويابه ورثه اومي رسد.

ماده 880 - قتل ازموانع ارث است بنابراين كسي كه مورث خودراعمدا بكشدازارث اوممنوع مي شوداعم ازاينكه قتل بالمباشره باشديابالتسبيب ومنفرداباشديابه شركت ديگري .

ماده 881 - درصورتي كه قتل عمدي مورث به حكم قانون يابراي دفاع باشد مفادماده فوق مجري نخواهدبود.( اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1370)

ماده 881 مكرر - كافر از مسلم ارث نمي برد و اگر در بين ورثه متوفاي كافر مسلم باشد وراث كافر ارث نمي برند اگرچه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.( اصلاحی مطابق قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1370)

ماده 882 - بعدازلعان زن وشوهري ازيكديگرارث نمي برندوهمچنين فرزندي كه به سبب انكاراولعان واقع شده ازپدروپدرازاوارث نمي بردليكن فرزندمزبورازمادروخويشان مادري خودوهمچنين مادروخويشان مادري ازاو ارث مي برند.

ماده 883 - هرگاه پدربعدازلعان رجوع كندپسرازاوارث مي بردليكن از ارحام پدروهمچنين پدروارحام پدري ازپسرارث نمي برند.

ماده 884 - ولدالزناازپدرومادرواقوام آنان ارث نمي بردليكن اگر حرمت رابطه كه طفل ثمره آنست نسبت به يكي ازابوين ثابت ونسبت به ديگري به واسطه اكراه ياشبهه زنانباشدطفل فقط ازاين طرف واقوام اوارث مي برد وبالعكس .

ماده 885 - اولادواقوام وكساني كه به موجب ماده 880ازارث ممنوع مي شوندمحروم ازارث نمي باشندبنابراين اولادكسي كه پدرخودراكشته باشد ازجدمقتول خودارث مي برداگروارث نزديكتري باعث حرمان آنان نشود.

ماده 886 - حجب حالت وارثي است كه به واسطه بودن ارث ديگرازبردن ارث كلا يا جزئا محروم مي شود.

ماده 887 - حجب بردوقسم است :

قسم اول آن است كه وارث ازاصل ارث محروم مي گرددمثل برادرزاده كه بواسطه بودن برادرياخواهرمتوفي ازارث محروم مي شوديابرادراني كه با بودن برادرابويني ازارث محروم مي گردند.

قسم دوم آن است كه فرض وارث ازحداعلي بحدادني نازل مي گرددمثل تنزل حصه شوهرازنصف به ربع درصورتي كه براي زوجه اولادباشدوهمچنين تنزل حصه زن ازربع به ثمن درصورتي كه براي زوج اواولادباشد.

ماده 888 - ضابطه حجب ازاصل ارث رعايت اقربيت به ميت است بنابر اين هرطبقه ازوراث طبقه بعدراازارث محروم مي نمايندمگردرموردماده 936 وموردي كه وارث دورتربتواندبه سمت قائم مقامي ارث ببردكه دراين صورت هردوارث مي برند.

ماده 889 - دربين وراث طبقه اولي اگربراي ميت اولادي نباشداولاداولاد اوهرقدركه پائين بروندقائم مقام پدريامادرخودبوده وباهريك ازابوين متوفي كه زنده باشدارث مي برندولي دربين اولاداقرب به ميت ابعدراازارث محروم مي نمايد.

ماده 890 - دربين وراث طبقه دوم اگربراي متوفي برادرياخواهرنباشد اولاداخوه هرقدركه پائين بروندقائم مقام پدريامادرخودبوده باهريك از اجدادمتوفي كه زنده باشدارث مي برندليكن دربين اجداديااولاداخوه اقرب به متوفي ابعدراازارث محروم مي كند.مفاداين ماده درموردوارث طبقه سوم نيزمجري مي باشد.

ماده 891 - وراث ذيل ازحاجب ارث ندارد -

پدر،مادر،پسر،دختر،زوج وزوجه

ماده 892 - حجب ازبعض فرض درمواردذيل است -

الف - وقتي كه براي ميت اولاديااولاداولادباشددراين صورت ابوين ميت ازبردن بيش ازيك ثلث محروم مي شوندمگردرموردماده 908و909كه ممكن است هريك ازابوين بعنوان قرابت ياردبيش ازيك سدس ببردوهمچنين زوج ازبردن بيش ازيك ربع وزوجه ازبردن بيش ازيك ثمن محروم مي شود.

ب - وقتي كه براي ميت چندبرادروخواهرباشددراين صورت مادرميت ازبردن بيش ازيك سدس محروم مي شودمشروط براينكه -

اولا - لااقل دوبرادريايك برادربادوخواهرياچهارخواهرباشند.

ثانيا - پدرآنهازنده باشد.

ثالثا - ازارث ممنوع نباشدمگربه سبب قتل .

رابعا - ابويني ياابي تنهاباشند.

فصل پنجم - درفرض وصاحبان فرض

ماده 893 - وراث بعضي به فرض بعضي ازقرابت وبعضي گاه به فرض وگاهي به قرابت ارث مي برند.

ماده 894 - صاحبان فرض اشخاصي هستندكه سهم آنان ازتركه معين است و صاحبان قرابت كساني هستندكه سهم آنهامعين نيست .

ماده 895 - سهام معينه كه فرض ناميده مي شودعبارت است ازنصف ،ربع ثمن ،دوثلث ،ثلث وسدس تركه .

ماده 896 - اشخاصي كه به فرض ارث مي برندعبارتندازمادروزوج وزوجه .

ماده 897 - اشخاصي كه گاه به فرض وگاهي به قرابت ارث مي برندعبارتند ازپدر،دختر،ودخترها،خواهروخواهرهاي ابي ياابويني وكلاله امي .

ماده 898 - وراث ديگربه غيرازمذكورين دردوماده فوق فقط به قرابت ارث مي برند.

ماده 899 - فرض سه وراث نصف تركه است -

1)شوهردرصورت نبودن اولادبراي متوفاءاگرچه ازشوهرديگرباشد.

2)دختراگرفرزندمنحصرباشد.

3)دخترابويني ياابي تنهادرصورتي كه منحصربه فردباشد.

ماده 900 - فرض دووارث ربع تركه است -

ا)شوهردرصورت فوت زن باداشتن اولاد.

2)زوجه يازوجه هادرصورت فوت شوهربدون اولاد.

ماده 901 - ثمن ،فريضه زوجه يازوجه هااست درصورت فوت شوهرباداشتن اولاد.

ماده 902 - فرض دووارث دوثلث تركه است -

1)دودختروبيشتردرصورت نبودن اولادذكور.

2)دوخواهروبيشترابويني ياابي تنهابانبودن برادر.

ماده 903 - فرض دووارث تركه است .

1)مادرمتوفي درصورتي كه ميت اولادواخواه نداشته باشد.

2)كلاله امي درصورتي كه بيش ازيكي باشد.

ماده 904 - فرض سه وارث سدس تركه است -

پدرومادروكلاله امي اگرتنهاباشد.

ماده 905 - ازتركه ميت هرصاحب فرض حصه خودرامي بردوبقيه به صاحبان قرابت مي رسدواگرصاحب قرابتي درآن طبقه مساوي باصاحب فرض دردرجه نباشدباقي به صاحب فرض ردمي شودمگردرموردزوج وزوجه كه به آنهاردنمي شود ليكن اگربراي متوفي وارثي بغيراززوج نباشدزائدازفريضه به اوردمي شود.

فصل ششم - درسهم الارث طبقات مختلفه وراث

مبحث اول - درسهم الارث طبقه اولي

ماده 906 - اگربراي متوفي اولاديااولاداولادازهردرجه كه باشندموجود نباشدهريك ازابوين درصورت انفرادتمام ارث رامي بردواگرپدرومادر ميت هردوزنده باشندمادريك ثلث وپدردوثلث مي بردليكن اگرمادرحاجب داشته باشدسدس ازتركه متعلق به مادروبقيه مال پدراست .

ماده 907 - اگرمتوفي ابوين نداشته ويك ياچندنفراولادداشته باشد تركه بطريق ذيل تقسيم مي شود -

اگرفرزندمنحصربه يكي باشدخواه پسرخواه دخترتمام تركه به اومي رسد.

اگراولادمتعددباشندولي تمام پسرياتمام دختر،تركه بين آنها بالسويه تقسيم مي شود.

اگراولادمتعددباشندوبعضي ازآنهاپسروبعضي دختر،پسردوبرابردختر مي برد.

ماده 908 - هرگاه پدريامادرمتوفي ياهردوابوين اوموجودباشندبايك دخترفرض هريك ازپدرومادرسدس تركه وفرض دخترنصف آن خواهدبودومابقي بايدبين تمام وراث به نسبت فرض آنهاتقسيم شودمگراينكه مادرحاجب داشته باشدكه دراين صورت مادرازمابقي چيزي نمي برد.

ماده 909 - هرگاه پدريامادرمتوفي ياهردوابوين اوموجودباشندباچند دخترفرض تمام دخترهادوثلث تركه خواهدبودكه بالسويه بين آنهاتقسيم مي شودوفرض هريك ازپدرومادريك سدس ومابقي اگرباشدبين تمام ورثه به نسبت فرض آنهاتقسيم مي شودمگراينكه مادرحاجب داشته باشددراين صورت مادرازباقي چيزي نمي برد.

ماده 910 - هرگاه ميت اولادداشته باشدگرچه يك نفر،اولاداولاداوارث نمي برد.

ماده 911 - هرگاه ميت اولادبلاواسطه نداشته باشداولاداولاداوقائم مقام اولادبوده وبدين طريق جزوراث طبقه اول محسوب وباهريك ازابوين كه زنده باشدارث مي برند.

تقسيم ارث بين اولاداولادبرحسب نسل بعمل مي آيديعني هرنسل حصه كسي رامي بردكه به توسط اوبه ميت مي رسدبنابراين اولادپسردوبرابراولاددختر مي برند.

درتقسيم بين افراديك نسل پسردوبرابردخترمي برد.

ماده 912 - اولاداولادتاهرچه كه پائين بروندبطريق مذكوردرماده فوق ارث مي برندبارعايت اينكه اقرب به ميت ابعدرامحروم مي كند.

ماده 913 - درتمام صورمذكوره دراين مبحث هريك اززوجين كه زنده باشد فرض خودرامي بردواين فرض عبارت است ازنصف تركه براي زوج وربع آن براي زوجه درصورتي كه ميت اولاديااولاداولادنداشته باشدوازربع تركه براي زوج وثمن آن براي زوجه درصورتي كه ميت اولاديااولاداولادداشته باشدومابقي تركه برطبق مقررات موادقبل مابين سايروراث تقسيم مي شود.

ماده 914 - اگربواسطه بودن چندين نفرصاحبان فرض تركه ميت كفايت نصيب تمام آنها را نكند نقص بر بنت و بنتين وارد مي شود و اگر پس از موضوع كردن نصيب صاحبان فرض زيادتي باشدووارثي نباشدكه زياده رابعنوان قرابت ببرداين زياده بين صاحبان فرض برطبق مقررات موادفوق تقسيم مي شود ليكن زوج وزوجه مطلقاومادراگرحاجب داشته باشداززيادي چيزي نمي برد.

ماده 915 - انگشتري كه میت معمولااستعمال مي كرده وهمچنين قران و رختهاي شخصي وشمشيراوبه پسربزرگ اومي رسدبدون اينكه ازحصه اوازاين حيث چيزي كسرشودمشروط براينكه تركه ميت منحصربه اين اموال نباشد.

مبحث دوم - درسهم الارث طبقه دوم

ماده 916 - هرگاه براي ميت وارث طبقه اولي نباشدتركه اوبه وارث طبقه ثانيه مي رسد.

ماده 917 - هريك ازوراث طبقه دوم اگرتنهاباشدتمام ارث رامي بردو اگرمتعددباشندتركه بين آنهابرطبق موادذيل تقسيم مي شود.

ماده 918 - اگرميت اخوه ابويني داشته باشداخوه ابي ارث نمي برنددر صورت نبودن اخوه ابويني اخوه ابي حصه ارث آنهارامي برند.

اخوه ابويني واخوه ابي هيچكدام اخوه امي راازارث محروم نمي كنند.

ماده 919 - اگروارث ميت چندبرادرابويني ياچندبرادرابي ياچند خواهرابويني وچندخواهرابي داشته باشدتركه بين آنهابالسويه تقسيم مي شود

ماده 920 - اگروارث ميت چندبرادروخواهرابويني ياچندبرادوخواهر ابي باشندحصه ذكوردوبرابراناث خواهدبود.

ماده 921 - اگروراث چندبرادرامي ياچندخواهرامي ياچندبرادرو خواهرامي باشندتركه بين آنهابالسويه تقسيم مي شود.

ماده 922 - هرگاه اخوه ابويني واخوه امي باهم باشندتقسيم بطريق ذيل مي شود -

اگربرادرياخواهرامي يكي باشدسدس تركه رامي بردوبقيه مال اخوه ابويني ياابي است كه بطريق مذكوردرفوق تقسيم مي نمايد.

اگركلاله امي متعددباشدثلث تركه به آنهاتعلق گرفته وبين خود بالسويه تقسيم مي كنند وبقيه مال اخوه ابويني ياابي است كه مطابق مقررات مذكوردرفوق تقسيم مي نمايند.

ماده 923 - هرگاه ورثه اجدادياجدات باشدتركه بطريق ذيل تقسيم مي شود

اگر جد يا جده تنها باشد اعم از ابي يا امي تمام تركه به اوتعلق مي گيرد.

اگراجدادوجدات متعددباشنددرصورتي كه ابي باشندذكوردوبرابر اناث مي بردواگرهمه امي باشندبين آنهابالسويه تقسيم مي گردد.

اگرجدياجده ابي وجدياجده امي باهم باشندثلث تركه به جدياجده امي مي رسدودرصورت تعدداجدادامي آن ثلث بين آنهابالسويه تقسيم مي شودودو ثلث دوبرابرحصه اناث خواهد بود.

ماده 924 - هرگاه ميت اجدادوكلاله باهم داشته باشددوثلث تركه به وراثي مي رسدكه ازطرف پدرقرابت دارندودرتقسيم كن حصه ذكوردوبرابر اناث خواهدبودويك ثلث به وراثي مي رسدكه ازطرف مادرقرابت دارندوبين خودبالسويه تقسيم مي نمايندليكن اگرخويش مادري فقط يك برادريايك خواهرامي باشدفقط سدس تركه به اوتعلق خواهدگرفت .

ماده 925 - درتمام صورمذكوره درموادفوق اگربراي ميت نه برادرباشدو نه خواهراولاداخوه قائم مقام آنهاشده وبااجدادارث مي برنددراين صورت تقسيم ارث نسبت به اولاداخوه برحسب نسل بعمل مي آيديعني هرنسل حصه كسي را مي بردكه بواسطه اوبه ميت مي رسدبنابراين اولااخوه ابويني ياابي حصه اخوه ابويني ياابي تنهاواولادكلاله امي حصه كلاله امي رامي برند.

ماده 926 - درصورت اجتماع كلاله ابويني وابي وامي كلاله ابي ارث نمي برد.

ماده 927 - درتمام موادمذكوردراين مبحث هريك اززوجين كه باشدفرض خودراازاصل تركه مي بردواين فرض عبارت است ازنصف اصل تركه براي زوج و ربع آن براي زوجه .

متقربين به مادرهم اعم ازاجدادياكلاله فرض خودراازاصل تركه مي برند

هرگاه بواسطه ورودزوج يازوجه نقصي موجودگرددنقص بركلاله ابويني ياابي يابراجدادابي واردمي شود.

مبحث سوم - درسهم الارث وارث طبقه سوم

ماده 928 - هرگاه براي ميت وراث طبقه دوم نباشدتركه اوبه وراث طبقه سوم مي رسد.

ماده 929 - هريك ازوراث طبقه سوم اگرتنهاباشدتمام ارث رامي بردو اگرمتعددباشندتركه بين آنهابرطبق موادذيل تقسيم مي شود.

ماده 930 - اگرميت اعمام يااخوال ابويني داشته باشداعمام يااخوال ابي ارث نمي برنددرصورت نبودن اعمام يااخوال ابويني اعمام يااخوال ابي حصه آنهارامي برند.

ماده 931 - هرگاه وارث متوفي چندنفرعموياچندنفرعمه باشندتركه بين آنهابالسويه تقسيم مي شوددرصورتي كه همه آنهاابويني ياهمه ابي ياهمه امي باشند.

هرگاه عمووعمه باهم باشنددرصورتي كه همه امي باشندتركه رابالسويه تقسيم مي نمايندودرصورتي كه همه ابويني ياابي حصه ذكوردوبرابراناث خواهدبود.

ماده 932 - درصورتي كه اعمام امي واعمام ابويني ياابي باهم باشندعم يا عمه امي اگرتنهاباشدسدس تركه به اوتعلق مي گيردواگرمتعددباشندثلث تركه واين ثلث رامابين خودبالسويه تقسيم مي كنندوباقي تركه به اعمام ابويني ياابي مي رسدكه درتقسيم ذكوردوبرابراناث مي برد.

ماده 933 - هرگاه وراث متوفي چندنفردائي ياچندنفرخاله ياچندنفر دائي وچندنفرخاله باهم باشندتركه بين آنهابالسويه تقسيم خواه همه ابويني خواه همه ابي وخواه همه امي باشند.

ماده 934 - اگروراث ميت دائي وخاله ابي ياابويني يادائي وخاله امي باشندطرف امي اگريكي باشدسدس تركه رامي بردواگرمتعددباشندثلث آن را مي برندوبين خودبالسويه تقسيم مي كنندومابقي مال دائي وخاله هاي ابويني يا ابي است كه آنهاهم بين خود بالسويه تقسيم مي نمايند.

ماده 935 - اگربراي ميت يك ياچندنفراعمام يايك ياچندنفراخوال باشدثلث تركه به اخوال دوثلث آن به اعمام تعلق مي گيرد.

تقسيم ثلث بين اخوال بالسويه بعمل مي آيدليكن اگربين اخوال يك نفر امي باشدسدس حصه اخوال به اومي رسدواگرچندنفرامي باشندثلث آن حصه به آنهاداده مي شود و درصورت اخيرتقسيم بين آنهابالسويه بعمل مي آيد.

درتقسيم دوثلث بين اعمام حصه ذكوردوبرابراناث خواهدبودليكن اگر بين اعمام يكنفرامي باشدسدس حصه اعمام به اومي رسدواگرچندنفرامي باشند ثلث آن حصه به آنهامي رسدودرصورت اخيرآن ثلث رابالسويه تقسيم مي كنند.

درتقسيم پنج سدس ويادوثلث كه ازحصه اعمام باقي مي ماندبين اعمام ابويني ياابي حصه ذكوردوبرابراناث خواهدبود.

ماده 936 - باوجوداعمام يااخوال اولادآنهاارث نمي برندمگردرصورت انحصاروارث به يك عموي ابويني بايك عموي ابي تنهاكه فقط دراين صورت پسرعموعموراازارث محروم مي كندليكن اگرباپسرعموي ابويني خال ياخاله باشديااعمام متعددباشندولوابي تنها پسرعمو ارث نمي برد.

ماده 937 - هرگاه براي ميت نه اعمام باشدونه اخوال اولادآنهابجاي آنهاارث مي برندونصيب هرنسل نصيب كسي خواهدبودكه بواسطه اوبه ميت متصل مي شود.

ماده 938 - درتمام مواردمزبوره دراين مبحث هريك اززوجين كه باشد فرض خودراازاصل تركه مي بردواين فرض عبارت است ازنصف اصل تركه براي زوج وربع آن براي زوجه .

متقرب به مادرهم نصيب خودراازاصل تركه مي بردباقي تركه مال متقرب به پدراست واگرنقصي هم باشدبرمتقربين به پدرواردمي شود.

ماده 939 - درتمام مواردمذكوره دراين مبحث ودومبحث قبل اگروارث خنثي بوده وازجمله وراثي باشدكه ازذكورآنهادوبرابراناث مي برند سهم الارث اوبطريق ذيل معين مي شود -

اگرعلائم رجوليت غالب باشدسهم الارث يك پسرازطبقه خودواگرعلائم اناثيت غلبه داشته باشدسهم الارث يك دخترازطبقه خودرامي بردواگرهيچ يك ازعلائم غالب نباشدنصف مجموع سهم الارث يك پسرويك دخترازطبقه خود راخواهدبرد.

مبحث چهارم - درميراث زوج وزوجه

ماده 940 - زوجين كه زوجيت آنهادائمي بوده وممنوع ازارث نباشنداز يكديگرارث مي برند.

ماده 941 - سهم الارث زوج وزوجه ازتركه يگديگربطوري است كه درمواد 913 - 927و938ذكرشده است .

ماده 942 - درصورت تعددزوجات ربع ياثمن تركه كه تعلق به زوجه دارد بين همه آنان بالسويه تقسيم مي شود.

ماده 943 - اگرشوهرزن خودرابه طلاق رجعي مطلقه كندهريك ازآنهاكه قبل ازانقضاءعده بميردديگري ازاوارث مي بردليكن اگرفوت يكي ازآنهابعداز انقضاءعده بوده وياطلاق بائن باشدازيكديگرارث نمي برند.

ماده 944 - اگرشوهردرحال مرض زن خودراطلاق دهدودرظرف يك سال از تاريخ طلاق بهمان مرض بميردزوجه اوارث مي برداگرچه طلاق بائن باشدمشروط براينكه زن شوهرنكرده باشد.

ماده 945 - اگرمردي درحال مرض زني راعقدكندودرهمان مرض قبل ازدخول بميردزن ازاوارث نمي بردليكن اگربعدازدخول يابعدازصحت يافتن ازآن مرض بميردزن ازاوارث مي برد.

قانون اصلاح مواد(۹۴۶) و (۹۴۸) قانون مدني

زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج يك هشتم از عين اموال منقول و يك هشتم از قيمت اموال غيرمنقول اعم از عرصه و اعيان ارث مي‌برد

جناب آقاي دكتر محمود احمدي‌نژاد

رياست محترم جمهوري اسلامي ايران

در اجراء اصل يكصد و بيست و سوم(۱۲۳) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران قانون اصلاح موادي از قانون مدني كه با عنوان طرح يك‌فوريتي به مجلس‌شوراي اسلامي تقديم و درجلسه علني روز يكشنبه مورخ ۶/۱۱/۱۳۸۷ مجلس با اصلاحاتي به تصويب رسيده است به لحاظ انقضاء مهلت‌هاي مقرر، موضوع اصول نود وچهارم (۹۴) و نود و پنجم (۹۵) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و عدم وصول پاسخ شوراي محترم نگهبان به پيوست ابلاغ مي‌گردد.

رئيس مجلس شوراي اسلامي ـ علي لاريجاني

شماره۲۳۳۲۵۹ ۱۹/۱۲/۱۳۸۷

وزارت دادگستري

قانون اصلاح موادي از قانون مدني كه در جلسه علني روز يكشنبه مورخ ششم بهمن ماه يكهزار و سيصد و هشتاد و هفت مجلس شوراي اسلامي تصويب و بدون ارائه نظر از سوي شوراي نگهبان در مهلت مقرر در اصل (۹۴) قانون اساسي، طي نامه شماره ۷۰۷۲۶/۷ مورخ ۱۱/۱۲/۱۳۸۷ مجلس شوراي اسلامي واصل گرديده است، به پيوست جهت اجرا ابلاغ مي‌گردد.

رئيس جمهور ـ محمود احمدي‌نژاد

قانون اصلاح موادي از قانون مدني

ماده واحده ـ مواد(۹۴۶) و (۹۴۸) قانون مدني مصوب ۱۸/۲/۱۳۰۷ به شرح زير اصلاح و ماده (۹۴۷) آن حذف مي‌گردد:

ماده۹۴۶ـ زوج از تمام اموال زوجه ارث مي‌برد و زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج يك هشتم از عين اموال منقول و يك هشتم از قيمت اموال غيرمنقول اعم از عرصه و اعيان ارث مي‌برد در صورتي‌كه زوج هيچ فرزندي نداشته باشد سهم زوجه يك چهارم از كليه اموال به ترتيب فوق مي‌باشد.

ماده۹۴۸ـ هرگاه ورثه از اداء قيمت امتناع كنند زن مي‌تواند حق خود را از عين‌اموال استيفاء كند.

قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علني روز يكشنبه مورخ ششم بهمن‌ماه يكهزار و سيصد و هشتاد و هفت مجلس شوراي اسلامي تصويب و در مهلتهاي مقرر موضوع اصول نود و چهارم (۹۴) و نود و پنجم (۹۵) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نظر شوراي محترم نگهبان واصل نگرديد.

رئيس مجلس شوراي اسلامي ـ علي لاريجاني

( ماده 946 - زوج ازتمام اموال زوجه ارث مي بردليكن زوجه ازاموال ذيل -

1)ازاموال منقوله ازهرقبيل كه باشد.

2)ازابنيه واشجار. ) ماده 946 اصلاح گردیده

ماده 947 - زوجه ازقيمت ابنيه واشجارارث مي بردونه ازعين آنهاو طريقه تقويم آن است كه ابنيه واشجاربافرض استحقاق بقاءدرزمين بدون اجرت تقويم مي گردد.

( ماده 948 - هرگاه درموردماده قبل ازورثه ازاداءقيمت ابنيه واشجار امتناع كندزن مي تواندحق خودراازعين آنهااستيفاءنمايد.) ماده 948 اصلاح گردیده

ماده 949 - درصورت نبودن هيچ وارث ديگربغيراززوج يازوجه شوهرتمام تركه زن متوفات خودرامي بردليكن زن فقط نصيب خودراوبقيه تركه شوهردر حكم مال اشخاص بلاوارث وتابع ماده 866خواهدبود.

منبع: edmanlaw.ir

دفتر وکالت مهدی نوری (وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی)

شماره تماس: 09127184919 – 86072210 – 86072235


برچسب‌ها: قانون مدنی, وکیل دعاوی مدنی
[ سه شنبه شانزدهم اسفند ۱۴۰۱ ] [ 17:44 ] [ مهدی نوری ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

پذیرش کلیه دعاوی حقوقی، کیفری ، خانواده، ثبتی ، املاک، تجاری ، ارثی، تنظیم انواع لایحه، دادخواست، شکواییه، قرارداد و ارائه مشاوره حقوقی
شماره تماس : 86072210 - 86072235 همراه : 09127184919 مهدی نوری
نشانی : تهران. سهروردی جنوبی. کوچه بیجار. پلاک 10. واحد 4
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب